شمارش معکوس تا تولد یکسالگی بزرگترین بهانه زندگی 3
سلام آقا صدرا فقط روز دیگه تا تولد صدرا عسلک مامان وباباجون خیلی وقته تنبل شدم و برات نمی نویسم، هر دفه خواستم بنویسم مطابق معمول بهانه های الکی باعث میشد که هیچ کاری نکنم، از این بابت از پوزش می خوام و ازت میخوام که در آینده مثه من نشی و هر کاری به موقع به انجام برسونی. امروز واقعا یه روز خوب برای من و مامانت بوده و سالهای آینده هم همینطور. آره عزیز دلم من و مامانی امروز یاد پارسال افتادیم که فقط یه روز دیگه باید در انتظار دیدن روی ماهت در انتظار می بودیم. یادمه که بعد از غروب آفتاب به همراه خاله جون سپیده و مامانی رفتیم بیمارستان که مهیای حضور شما بشیم و باقی ماجرا که در صفحات قبلی برات نوشتیم و الان لزومی نداره که دوباره اونارو...
نویسنده :
sara jafari
23:25